جامعه یهودیان چین و جایگاه آن در روابط پکن- تلاویو
فصل 1- مقدمه
1-1- شرح موضوع
همواره یکی از ابزار اصلی قدرت رژیم صهیونیستی در قرن بیستم، همراهی قدرتهای غربی با آن و داشتن حمایت این کشورها برای پیگیری سیاستهای توسعهطلبانه خود، وجود جوامع دیاسپورای سازماندهی شده یهودی در سراسر جهان به ویژه آمریکا بوده است. این نفوذ سیاسی و اقتصادی قدرتمند یهودیان در نظام سلطه جهانی تنها به کشورهای اتحادیه غربی و ایالات متحده آمریکا محدود نبوده است و این جوامع دو سه دهه اخیر اغلب با نفوذ در سایر کشورها از جمله قدرتهای نوظهور برای تعمیق پیوندهای اقتصادی و نظامی این کشورها با رژیم صهیونیستی تلاش میکنند. در این ارتباط، چین نیز یکی از مقاصد نسبتاً جدید نفوذ رژیم صهیونیستی همزمان با توسعه مناسبات آن با این رژیم در سه دهه اخیر بوده است. اساساً دور جدید مناسبات رژیم صهیونیستی با چین با پیشرانی افراد و تجار قدرتمندی مانند آموس یودان[1] آغاز شد که با پیش بردن مبادلات تجاری تسلیحاتی محرمانه میان رژیم و چین در دهه 1980، زمینه برقراری روابط رسمی دیپلماتیک میان آنها را فراهم نمود.
مسئله گزارش حاضر به این موضوع باز میگردد که این افراد ثروتمند و قدرتمند که معمولاً از نهادینگی و ارتباطات تعمیق یافته در کشورهای میزبان برخوردار میشوند، ظرفیت قدرتمندی برای توسعه مناسبات چین و رژیم صهیونیستی در آوردگاه غرب آسیا و زنگ خطری برای کشورهای رقیب رژیم صهیونیستی از جمله ج.ا.ایران در چشمانداز بلندمدت به وجود میآورند. این در حالی است که ایران و چین اخیراً در چارچوب برنامه مشارکت جامع راهبردی (توافق 25 ساله) برای دستیابی به سطحی از مناسبات توسعه یافتهتر تلاش مینمایند، فقدان تعاملات انسانی (ارتباط مردم با مردم) و سرمایه اجتماعی و به طورکلی قدرت نرم، عنصر بسیار منفی در چشمانداز تعاملات دو کشور تلقی میگردد.
1-2- پیشینه تاریخی
تعداد یهودیان چین در مقایسه با سایر جوامع خارجی زیاد نیست. مطابق با آمار سال 2017 حدود 2700 یهودی در شهرهای اصلی چین ساکن بودند[2]، اما جامعه یهودیان چین پیشینه طولانیتری در چین دارد. در واقع از قرن دوم میلادی یهودیان در مناطق مختلف چین زندگی میکردند. از آن زمان یهودیان به عنوان تاجر کالاهای چینی را برای فروش به کشورهای خارجی میبردند و از کشورهای دیگر کالاهای مختلفی را به چین وارد میکردند. با این وجود، برخی از یهودیان به طور دائمی در کنار جاده ابریشم ساکن شدند. با آن که یهودیان در سراسر چین پراکنده شده بودند، اما اکثر آنها در شهرهایی نظیر پکن،کایفنگ[3]، شانگهای، هاربین[4]، تیانجین[5]، هیلایر[6]، هنگدائوهزی[7]، موکدن[8]، کی کی هار[9] و هنگ کنگ زندگی میکردند. در همین حال آنها همواره تلاش داشتند تا خود را با شرایط سیاسی و اقتصادی چین سازگار کنند.
بعد از آغاز مناسبات رسمی چین و رژیم صهیونیستی در سال 1992، تلاویو اصرار زیادی برای فعال سازی اقدامات یهودیان در چین در دستورکار خود قرار داد. اسرائیلیها باشگاههای ویژه، بیمارستان، قبرستانهای مختص یهودیان و حتی یگانهای داوطلب ویژه آنها در این کشور تأسیس کردند. در سالهای اخیر رژیم صهیونیستی اقدام به تأسیس بسیاری از کنیسهها در چین کرده تا بتواند بعد از گرفتن مجوز از مقامات محلی چینی، مردم یهودی شده این کشور را تشویق و از فعالیتهای دینی و تلمودی در چین حمایت کند. کابینه رژیم صهیونیستی بسیاری از کنیسههای یهودی را در راستای خدمت به یهودیان حاضر در چین به کار گرفته است. این کنیسهها به اسرائیلیهایی که بنا به مقتضای شغلی و تحصیلی به چین رفتند، یا چینیهایی که به سمت آیین یهودیت گرایش پیدا کردند، خدمات ارائه میدهد.
در سوی دیگر و در مقایسه با یهودیان، جمعیت ایرانی ساکن در چین به لحاظ کمی بالاتر و طبق آمارهای رسمی بیش از 7800 نفر برآورد میشود.[10] بخش عمده جمعیت ایرانی، دانشجویان هستند. چین سالانه بورسهای تحصیلی مختلفی را در اختیار دانشجویان قرار میدهد و بنا بر آمار سال 1400، حدود ۱۸۰۰ دانشجوی ایرانی در این سال در مقاطع مختلف تحصیلی در این کشور مشغول به تحصیل بودند. علاوه بر این، با عنایت به جایگاه چین در تولیدات کارخانهای و حجم تجارت بیش از 5 تریلیونی این کشور با دنیا در سالهای اخیر، فعالیت کسب و کارها و تجار ایرانی نیز با آن توسعه یافته است. تاجرین ایرانی به ویژه در بخش واردات از این کشور فعال هستند و البته در داخل ایران در قالب اتاق مشترک بازرگانی ایران و چین و در خود این کشور نیز در قالب کارگروههای مختلف به فعالیت میپردازند. در حوزه فرهنگی و گردشگری نیز همکاریهایی در قالب مردم با مردم با حضور ایرانیها در چین شکل گرفته است و شهرهای فرهنگی و مسلماننشین چین و یا شهرهای گردشگری شانگهای و پکن شاهد حضور ایرانیان بوده است.
فصل 2- رویکرد به نفوذ در دستگاه تصمیمگیری چین
یکی از نقایص بزرگ در سیاست خارجی و توسعه مناسبات ایران با کشورهای مختلف دنیا، عدم توانایی در نفود و بهرهگیری از ابزار لابی در کشورهای مقصد اصلی روابط خود است، این در حالی است که رژیم صهیونیستی همواره درصدد افزایش قدرت تأثیرگذاری خود در تصمیمگیری سایر کشورها از جمله چین با استفاده از دیاسپورای یهودی است.
2-2- وضعیت و خط مشی جوامع یهودی- صهیونیستی در چین
اگرچه تعداد یهودیان ساکن چین اندک است، اما آنها تأثیر مستقیمی بر روابط اسرائیل و چین دارد. به این ترتیب، هرچند صحبت از جایگاه و نقش یهودیت در سیاست غرب آسیایی چین و یا روابط آن با رژیم صهیونیستی هنوز ابتدای راه است و هرگونه تغییر در سیاست چین، در صورت وجود، به تدریج پدیدار خواهد شد، اما این جمعیت در همین مقطع کنونی در قالب لابی رژیم صهیونیستی سخت تلاش مینماید تا تعامل سیاسی و فرهنگی قویتری بین این دو کشور ایجاد کند. مؤسساتی جوامع یهودی که فعالیت گستردهای را در چین دنبال میکنند، شامل موارد زیر هستند:
مؤسسه شاوی اسرائیل[11]: این سازمان نقش اساسی در القای تفکرات و دکترین یهودی و گسترس قدرت نرم رژیم صهیونیستی در میان مردم چین دارد. این موسسه مدعی است که تلاشهای زیادی برای کمک به ملت یهود در گوشه و کنار دنیا به ویژه یهودیان مستقر در کایفینگ به کار گرفته تا آنها را قانع به سفر و مهاجرت به رژیم صهیونیستی کند. مؤسسه مذکور تمامی تسهیلات لازم برای زیبا جلوه دادن سرزمینهای اشغالی جهت سکونت یهودیان جهان را به کار گرفته است. برای مثال، «مایکل فروند[12]» مؤسس و رئیس شورای اداری مؤسسه مزبور صهیونیستی در این رابطه ویدئوی مشهوری را از طریق سایت یوتیوب منتشر کرده و در آن از یهودیان چین یا کسانی که اعتقاد دارند ریشههای یهودی دارند، خواسته است به سرزمینهای اشغالی سفر کرده و در «وطن اصلی یهودیان» مورد استقبال قرار گیرند.[13]
با ما بمانید[14]: در سال 2015، لابی «با ما بمانید»، که یک گروه ذینفوذ آمریکایی طرفدار رژیم صهیونیستی است و فعالیتهای خود را با دولت اسرائیل هماهنگ میکند، بخش چین خود را افتتاح کرد. راه اندازی بخش چین در زمانی انجام گرفت که موعد جشنهای سال جدید چینی و عید درخت یهودی در اورشلیم (بیت المقدس) بود. در این مراسم سه سرباز ارتش رژیم صهیونیستی که از جامعه یهودیان شهر کایفنگ از چین بودند، سخنرانی کردند. بخش چین پس از سالها دیپلماسی عمومی آزمایشی در قبال چین راه اندازی شد که براساس گفته «مایکل دیکسون[15]» مدیر لابی «با ما بمانید» این لابی، چین را به مثابه کشوری مورد شناسایی قرار داده است که میتوان در آن فعالیت آزادانه کرد. به باور او این لابی نقشی بسیار مهم در مبارزه با اطلاعات نادرستی که در رسانههای چین درباره رژیم صهیونیستی منتشر میشود و نیز مقابله با پروپاگاندای ضداسرائیلی موجود در دانشگاههای چین ایفا میکند. به گفته «آیالا شرمن اورن[16]»، مدیر بخش آسیای لابی «با ما بمانید»، این لابی میتواند با بهرهگیری از شبکههای اجتماعی، برنامههای دانشگاهی و جلسات منظم یک ارتباط دائمی بین رژیم صهیونیستی و رهبران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی چین برقرار کند.
شبکه جهانی چین و اسرائیل و رهبری دانشگاهی[17]: از سال 2011 با تشکیل این سازمان غیردولتی اختصاصی به نام شبکه جهانی چین و اسرائیل و رهبری دانشگاهی (سیگنال) اتحادهای بلندمدت بین اسرائیل و چین را تقویت میکند. این سازمان مردم نهاد بودجه خود را از شرکتهای صهیونیستی طرفدار شهرکسازی در کرانه باختری تأمین میکند و شبکهای از وابستگی به دانشگاههای مستقر در اسرائیل، اندیشکدههای محافظهکار اسرائیلی و آمریکایی حامی آن هستند. برنامه مطالعات اسرائیل، بورسیه، سمینار، دورههای آموزشی، تهیه منابع و کتاب، تنظیم گفتوگوهای استراتژیک با اندیشکدههای چینی و سازمانهای دولتی، فراهم کردن بستر رسانهای در ویبو برای گفتمانهای اسرائیلی و ترتیب دادن تورهای سخنرانی گسترده در سراسر چین توسط سخنرانان اسرائیلی از جمله اقدامات این بنیاد بوده است.
تمرکز ویژه رژیم صهیونیستی بر ایجاد نفوذ در میان مؤسسات و دانشگاههای تأثیرگذار و سیاستگذار چین است. اساساً در غیاب کانالهای سنتی برای لابیگری در چین، تأثیرگذاری بر چنین مراکز تولید دانش تنها ابزار مؤثر برای شکلدهی دوباره به دیدگاههای بلندمدت پکن در قبال رژیم صهیونیستی است. این نکته را باید در نظر گرفت که چین نسبت به هرگونه فعالیتها و مداخلات خارجی حساس است، بنابراین، فعالیتهای لابی رژیم صهیونیستی در چین و حتی در حوزه دیپلماسی دانشگاهی/فرهنگی فقط یک فعالیت تبلیغاتی یکجانبه نیست. چین به دلیل منافع ملی خود مشتاق بهبود روابط خود با رژیم صهیونیستی است. تمایل تلاویو به استفاده اقتصادی و نظامی از فناوریهایش توسط چین باعث میشود که طرف چینی دید مطلوبی نسبت به این فعالیتهای لابی داشته باشد.
2-2- شرح وضعیت ج.ا.ایران برای توسعه نفوذ
جامعه دیاسپورای ایرانی آنگونه که یهودیان در چین پراکنده هستند یا ایرانیان در کشورهای غربی از جمله آمریکا ساکن هستند، برای موضوع چین فاقد موضوعیت است. هرچند آمارهای رسمی جمعیت ایرانی ساکن در چین را نزدیک به هشت هزار نفر پیشبینی میکنند، اما این جمعیت فاقد عنصر ارتباط نهادینه با یکدیگر و یا مبتنی بر استقرار فصلی و مأموریتی و برای انجام تجارت و تحصیل عازم این کشور میشوند.
موضوع بالا به معنای چشمپوشی از تعاملات تاریخی و بده و بستان فرهنگی میان ایران با چین نیست، چراکه به لحاظ قومی و نژادی و هم به لحاظ فرهنگی، زبانی و مذهبی و حتی از جنبه اقتصادی و تجاری سطح مناسبات ایران و چین با یهودیان و جامعه دیاسپورای یهودی قابل مقایسه نیست. جمعیت وسیع مسلمان و به لحاظ قومی نزدیک و دارای ارتباط تاریخی با ایران عنصر نادیده گرفتنی نیست، اما مسئله وضعیت تأثیرگذاری جامعه ایرانیان با تأکید بر قدرت نفوذ بر سیاست معاصر چین در قبال ایران و در سپهر جهانی و منطقهای به نفع ایران است.
بنابراین با عنایت به فقدان جامعه تکامل یافته و نهادینه از جمعیت دیاسپورای ایرانی در چین، به نظر راهبرد اصلی و رویکردهای ممکن جمهوری اسلامی ایران برای شکل دادن به لابی و ابزار قدرت نرم در دستگاه تصمیمگیری چین باید متکی بر توسعه تعاملات فرهنگی و مردم با مردم مستقل از جامعه ایرانی مستقر در این کشور باشد.
علاوه بر این، شناخت ساختار تصمیمگیری، یکی از عوامل اثر گذار در فهم راهبردها و تاکتیکهای نفوذ در کشور مورد نظر است. اینکه نوع نظام سیاسی دموکراتیک یا اقتدارگرا[18] است، نقش مهمی در شناخت دارد. به این لحاظ راهبردها و تاکتیکها به نسبت جوامع اقتدارگرا رسمیتر[19] و بازتر است. در جوامع اقتدارگرا بر بسیاری از این راهبردها اما و اگر میگذارند و کمتر به صورت عمومی اجرا میشود، اما با این وجود، فرآیند اخذ در تصمیم در این نوع نظامهای سیاسی را نباید غیر قابل فهم تصور کرد. در این ارتباط، چین مدلی پیچیده برای فرایند اخذ تصمیم دارد و کاملاً از پیش تعیین شده و پیشبینیپذیر نیست. بنابراین، ابزارهای تأثیرگذاری، نفوذ و قدرت نرم ایران نیز باید مبتنی بر شناخت پیچیدگی این ساختار تصمیمگیری باشد.
فصل 3- جمعبندی، توصیهها و راهکارهای اجرایی
روابط سیاسی و اقتصادی ج.ا.ایران در قبال چین با تأکید بر برنامه مشارکت جامع راهبردی در سالهای اخیر به طورغیرقابل انکاری افزایش یافته است، اما این کشور فاقد لابی و قدرت نفوذ بر دستگاه تصمیمگیری چین و حتی قدرت نرم با اتکاء بر دیاسپورای ایرانی همانند جامعه یهودی در این کشور است. در این ارتباط، لازم است ج.ا.ایران از طریق تعاملات فرهنگی، آموزشی- دانشگاهی و گردشگری مستقل از این دیاسپورا تلاش نماید تا تعامل سیاسی و فرهنگی، قدرت نرم و سرمایه اجتماعی برای تعاملات دو کشور را در هیات حاکمه جمهوری خلق چین ایجاد کند. توصیهها و راهکارهای اجرایی در این خصوص به شرح ذیل میتواند مدنظر قرار گیرد:
- فعالیتهای آموزشی و فرهنگی عناصری هستند که اثربخشی سیاست خارجی ایران را در چین افزایش میدهند. تقویت برنامههای تبادل دانشجو، اعطای بورسیههای تحصیلی مقطع دکتری و کارشناسی ارشد، برنامههای آموزشی دانشگاهی و فعالیتهای گردشگری بر همکاریهای دو کشور تأثیر مثبت گذاشته و میتواند در درازمدت به عنوان بازوی قدرت و نفوذ ایران عمل کند. افتتاح دپارتمانها و مراکز مطالعاتی ایران، اسلام و تشیع در موسسات دانشگاهی معتبر چین اهمیت دارد. همچنین موسسات آموزشی ایران باید برای گسترش پردیسهای خود در چین تلاش نمایند. در سال 2014، دانشگاه تل آویو یک مرکز تحقیقاتی و آموزشی نوآورانه با دانشگاه چینهوا[20] تأسیس کرد. در سال 2015، دانشگاه تکنیون، یکی از دانشگاههای پیشرو در زمینه مهندسی در اسرائیل و جهان، پس از دانشگاه دولتی مسکو، با تأسیس مؤسسه فناوری گوانگدونگ-تکنیون اسرائیل[21] به دومین مؤسسه با برنامه آموزشی مستقل در چین تبدیل شد. در سال 2016، دانشگاه بن گوریون یک مرکز کارآفرینی و نوآوری مشترک با دانشگاه جیلین[22] افتتاح کرد. همچنین دانشگاه حیفا نیز یک آزمایشگاه مشترک در زمینههای اکولوژی، دادههای بزرگ، زیستپزشکی و زیستشناسی عصبی در دانشگاه عادی شرق چین[23] ایجاد کرد.[24] اینها ظرفیت علم و فناوری رژیم صهیونیستی در چین است، موضوعی که عمدتاً در تعاملات علمی و دانشگاهی ایران با رویکرد مبتنی بر کشورهای اروپایی و غربی جایی ندارد.
- همکاری اندیشگاهی با چین: هماکنون اتاق فکرها به عنوان یکی از عناصر تأثیرگذار و نفوذ در سیاستگذاری در سپهر بینالمللی و عرصه سیاسی داخلی کشورها اهمیت دارند. در این ارتباط، رفع سوء تفاهمها و درک درست علایق و منافع با تعامل مستقیم اندیشگاهی دو کشور، امکان ارتقای بیشتر سطح همکاریهای سیاسی، امنیتی، اقتصادی و فرهنگی ایران و چین را فراهم میکند. این مهم نیازمند همکاری و برقراری تماسهای مستقیم با طرف چینی و آشنایی با دیدگاهها و علایق آنها از مشکلات پیشرو توسعه روابط دو کشور است. در راستا، اندیشکدههای متعددی برای برقراری ارتباط انتخاب و برای همکاری کاندید شده و امضای تفاهمنامه همکاری علمی بین مراکز رسمی فکری و مراکز مطالعاتی چین به شرح ذیل پیشنهاد میشود:
- مؤسسه جاده ابریشم[25] (دانشگاه رنمین)[26]
- آکادمی علوم اجتماعی چین (مؤسسه مطالعات غرب آسیا و شمال آفریقا[27])
- اتاق ایرانشناسی (دانشگاه مطالعات خارجی پکن)
- مرکز تحقیقات و مطالعات ایران (دانشگاه جنوب غربی چین)
- اتاق مطالعات ایران (دانشگاه مطالعات بین الملل شیان[28])
- اتاق مطالعات ایران (دانشگاه مطالعات بین الملل شانگهای)
- پژوهشکده خاورمیانه (دانشگاه شمال غرب چین)
- مؤسسه مطالعات بینالمللی شانگهای.
- احیاء روابط ایران و مسلمانان شین جیانگ: ایران در گذشته روابط تجاری خوبی با مناطق مسلمان نشین و استان شین جیانگ چین داشته است و اکنون میتواند این تعاملات تجاری و اقتصادی را با کسب اجازه از دولت چین احیاء کند.
- گفتگوی زنان ایران و چین در سال 1395 در ارومچی شین جیانگ برگزار شده و در صورت امکان میتوان چنین نشستها و سمینارهایی را برای ارتباط مستقیم با مردم این منطقه مجدداً تشکیل داد.
- انجمن اسلامی چین با جامعه المصطفی العالمیه، سازمان حج و زیارت و کمیته امداد امام خمینی (ره) ارتباط قوی داشت.
- گفتگوی تطبیقی ادیان و تبادل استاد در این زمینه برای چینیها جذابیت دارد. چین به آقای دکتر غلامرضا اعوانی، استاد و فیلسوف فلسفه اسلامی کرسی در دانشگاه بیجینگ داده است. وی برای چندین ترم استاد مدعو ممتاز در این دانشگاه بوده است. زبان فارسی و تبادل استاد در این زمینه نیز ظرفیت مهمی برای تقویت تعاملات دو کشور حتی در منطقه شین جیانگ فراهم مینماید.
- استفاده از ظرفیت گردشگری، بستر مناسبی را برای ارتباطگیری و شکل به عناصر مؤثر فرهنگی در کشور میزبان فراهم میکند. برگزاری جشنهای ملی و نمایشگاههای فرهنگی پیاپی برای آگاهیبخشی پیرامون فرهنگ، سنن و آداب و رسوم دو کشور در کنار احداث رستورانهای چینی مطابق با فرهنگ غذایی مردم چین در کلانشهرها و یا شهرهای توریستی.
- بهرهگیری هوشمندانه از ظرفیت مجمع تشخیص مصلحت نظام: مجمع تشخیص مصلحت نظام و حزب کمونیست چین طی چند سال اخیر (از سال)، جنس جدیدی از دیپلماسی و روابط در سطح حاکمیتی میان ایران و چین به نمایش گذاشتهاند و در این ارتباط، با ابزارهای مختلف تلاش دارند برای ارتقاء روابط و همگرایی ادراکی در سطح تصمیمگیری وارد عمل شود و پشتوانه فکری، قانونی و اجرایی درازمدت و پایداری در بدنه هیأت حاکمه دو کشور فراهم آورند. پیشنهاد جدید آن است که مجمع فراتر از صرف تبادل هیأت، با لایهای کردن تعاملات میان خود با حزب کمونیست از طریق همکاریهای عمیقتر نهادها و افراد مؤثر، تعامل نخبگان سیاسی و اداری، اندیشکدهها و مراکز تولید فکر به تعمیق مناسبات دو کشور کمک رساند.
- اتاق بازرگانی و تجار ایرانی: اتاق بازرگانی و تجار ایرانی مستقر در چین در قالب ترتیبات و تشکلهای رسمی و نهادینهتر میتواند به عنوان ابزار نفوذ در لایههای اقتصادی و تجاری جمهوری اسلامی ایران در چین عمل نمایند.
[1] Amos Yudan
[2] https://www.jewishvirtuallibrary.org/jewish-population-of-the-world
[3] kaifeng
[4] Harbin
[5] Tianjin
[6] Hailar
[7] Hengdaohezi
[8] Mukden
[9] Qiqihar
[10] https://iranian.mfa.ir/files/mfairanian/Amar.pdf
[11] Shavei Israel
[12] Michael Freund
[13] https://www.youtube.com/watch?v=edhtdoPukk0
[14] StandWithUs (SWU)
[15] Michael Dickson
[16] Ayala Sherman-Oren
[17] Sino-Israel Global Network and Academic Leadership
[18] authoritarian
[19] more formalized
[20] Tsinghua University
[21] Guangdong Technion-Israel Institute of Technology
[22] Jilin University
[23] East China Normal University
[24] هماکنون حداقل ده دانشگاه چین اکنون برنامههای مطالعات یهودی ارائه میدهند.
[25] Silk Road School
[26] http://en.rdcy.org
[27] Institute of West Asian and African Studies
[28] Xi’an International Studies University